آغوش وا کرده بودی با دست‌هایی مردّد

ساخت وبلاگ

از کتاب "68 ثانیه به اجرای این اُپرا مانده است":

آغوش وا کرده بودی، با دست‌هایی مردّد
جمعیّت و خنده: گاهی، تنهایی و گریه: ممتد

از شاه‌راهت گذشتند، هرگز ولی برنگشتند
تشویش و شرم و شکایت، بی‌وقفه در رفت و آمد

چیزی نمی‌آید از خوب، خوب آرزویی محال است
از خود نپرسیده بودی جز بد چه می‌آید از بد؟

با خنده‌هایت نپوشان، نقصانِ این ناکسان را
هرگز کمالی ندارند، این مردهای مجرّد

در سینه‌ی مهربانت، جز حسّ مادر شدن نیست
با سنگ خوابیدی، امّا: کوهی به دنیا نیامد

مریم جعفری آذرمانی

بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است...
ما را در سایت بازگشت همۀ قالب های شعری به غزل است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aiampoet1 بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 4:09